2/28/2007

My bomb

- واسه چی رو بمبت ماچ میذاری؟
- خوبه! حس خوبی به افرادی که رو سرشون میفته میده!
پ.ن: بمب من رو اون پایین میتونین ببینینش البته از بمب من برای مقاصد کشتار جمعی استفاده نمیشه! حداقل فعلا!

2/26/2007

دوئل

آره! به این وضعیت میگن دوئل چون تنها شانسی که داری اینه که من رو قبل از اینکه بکشمت بکشی!

2/22/2007

توهم نافرجام

کم کم خورشید داشت طلوع میکرد و همین تابش نورش باعث شد از خواب بیدار بشه، خیلی تشنه‌اش بود واسه همین از جاش بلند شد و تلو‌تلو خوران به سمت ظرف نوشیدنیها رفت، بشکه چوبی‌ای که دیشب پر از بطری و یخ بود الان تقریبا همه یخاش آب شده بود و فقط چندتا بطری آبجو تهش مونده بود! دست کرد و یه شیشه برداشت سرمای آب حس خوبی بهش داد واسه همین بطری آبجو رو به صورتش چسبوند و روی صورتش حرکتش داد! اما کافی نبود، واسه اینکه بیشتر فاز بگیره سرش رو تو آب فرو برد، در آبجو رو باز کرد و بسمت کاناپه رفت تا سر جاش بشینه، واسه اینکه آفتاب اذیتش نکنه عینکی رو که روی میز دید به چشمش زد و سرش رو روی پای دوس دخترش گذاشت! از این حرکت دختره یه تیریپ بیدار شد و زیر چشی با لبخندای همیشگیش نگاهش کرد و دوباره چشاش رو بست! از این حالت خوشش اومد واسه اینکه تکرار بشه لبای سردش رو چسبوند به رون دختره ایندفعه از خواب پرید و زیر لب یکمی غرغر کرد و دوباره خوابید! یه نگاهی به بقیه کسایی که از مهمونی دیشب اونجا مونده بودن و مثل خودش یه جایی واسه خواب پیدا کرده بودن انداخت، رو دست دافیش کسی نبود! ویلا کنار ساحل بود و مه صبحگاهی هم عادی! اما چون پنجره‌ها باز بود هوای داخل کمی دم کرد و یه مقداری عرق کرد یه نگاهی به دختره انداخت اون عرقی که نشسته بود رو پوستش بدنش رو بیش از پیش سکسی کرده بود! کله‌اش داغ شده بود و میخواست خنک بشه یک کم! به سمت استخر توی حیاط رفت و شیرجه زد تو آب

2/20/2007

من خوبم

- من خوبم تو نگران نباش...آره بابا میگم خوبم تو چرا باور نمیکنی؟...اونم خوبه داره حال میکنه ام اند امز(m&m's) میخوره واسه خودش و فاز میگیره و میگه اینا قرص هپی میکره(happy maker) ...چمیدونم بابا!
- اون یکی هم بد نیست رفته سر کار...گریمش رو حتی وقت خوابم پاک نمیکنه! اون دماغش خیلی با مزه شده! قرمزه و توپولی!
- از اون یکی بیخبرم دیگه! آره میگفت درد بی درمون گرفته! شده بود عینهو معتادا! وقتی خونه بود خمار بود وقتی هم میرفت میدیدش نعشه میشد!... هیچی آخرشم ول کرد رفت!...نمیدونم بیخبر رفت
- آره من خودم خوبم...ای بابا تو چته؟ میگم حالم خوبه دیگه اینقد گیر نده!...باشه خدافظ

2/18/2007

آقا

یارو با بلیزر اومد و با فریزر رفت

2/17/2007

آه

ای کاش داستان ما هم مثل این فیلمهای هندی بود!

2/16/2007

خشت پخته

عکسی برای گسترش دلخوشیهای کاذب

2/14/2007

ژست


- هی! بنظرت فهمید که من تکون خوردم؟
- نمیدونم، شاید! ولی به جون خودم اگه تا یه دقیقه دیگه نره پی کارش پا میشم میزنم تو سرش! کمرم درد گفت از بس اینطوری سر جام بی حرکت نشستم!

2/10/2007

پیام انقلابی

من داف نیستم ولی دافها رو دوست دارم

2/09/2007

یک سری حرکات مشکوک

اینروزها یک سری آدمهایی که روزگاری وبلاگ نویس بوده اند به سراغ ما می آیند و به خیالشان ما نمیدانیم که آنها روزی وبلاگ نویس بوده اند! اما راستش را بخواهید اینکه چرا به سراغ ما می آیند را نمیدانیم!

2/08/2007

برگی از تاریخ

- فلان پیامبر رو یادته؟
+ کدومو؟
- همون فلان پیامبر رو بابا!
+ آها! خوب دیالوگش چیه؟
- هیچی اون داستانش رو یادته که واسه اینکه ثابت کنه پیامبریش رو یه مشت پرنده رو میکشه و له میکنه و قاطی پاتی میکنه جسدا رو بعد میذارشون رو قله چندتا کوه تا به اذن خدا دوباره زنده بشن و این صوبتا؟
+ خوب؟
- هیچی میخواستم بگم همش چرت و پرته!
+ ببین...
- واستا گوش کن بعد بگو! ببین ماجرا از اونجا شروع میشه که یه شب این بابا واسه اولین بار "گراس" میکشه و زرتی میخوابه و اونشب خواب میبینه به پیامبری برگزیده شده و این صوبتا! البته اون رفیقاش که بهش گراس داده بودن حرفش رو باور میکنن یا شایدم اسکلش میخواستن بکنن! خلاصه اینکه اونروزی هم که تصمیم میگیره پرنده ها رو بکشه گراس کشیده بود و میره یه مشت مرغ و خروس از کشاورزا میگیره خلاصه بعد که میره اینا ره میذاره نوک کوه ها خبری نمیشه و روایتی هست که همون رفیقاش میرن مرغا رو کباب میکنن و میخورن! جوجه کباب هم الان فاز میده ها! خلاصه خبری که نمیشه صاحبای مرغ و خروسا تا میخوره میزننش و خودش رفیقاشو از شهر میندازن بیرون! اون قضیه گردباد آتش و شکافتن رودخونه هم توهمی بیش نبوده و داستان اونجوری که واقعا بوده تو تاریخ ثبت نمیشه!
+ ببین باس همون اول حرفم رو میزدم درسته که رفیقمی اما نباید به اعتقادات من توهین کنی!
# حمید باز تو گرَس کشیدی و فکت گرم شد؟ اینقده ک.سشر نگو بابا... تو هم ک.س خلیا نشستی چرت و پرتای اینو گوش میکنی! این عادتشه وقتی میکشه گوزِ گوز میشه
- خلاصه اینا رو واست گفتم که بدونی اینی که میکشیم جنسش حقه از جنس همونیه که اون یارو پیامبره میکشید! هه هه هه هه f.uck you man

2/03/2007